«شجریان» چگونه بهترین نمونه بِرندینگ هنر ایرانی شد؟
استاد «شجریان» اگر آواز نمی خواند و می سرود «شکسپیر» زمانه ما لقب می گرفت؛ اگر دست به رنگ می بُرد «داوینچیِ» دیگری در شرق بود و اگر سیاست را دنبال می نمود «چرچیل»!
اگر چُنین بپنداریم که دستیابی به سطح بالای توانمندی های هنری ایشان به تنهایی می تواند هر فرد دیگری را تبدیل به شجریان تازه ای کند؛ سخت در اشتباهیم! موفقیت او ریشه در استفاده هوشمندانه از فرصت ها و اِلمان های مدیریتی بسیاری دارد.
شجریان، هم هنرمند بود و هم مدیریت هنری برندش را بر عهده داشت که در دنیای مدیریت «Self Management» خوانده می شود. در واقع جدای از این که در ادوار گوناگون افرادی مدیریت برنامه و… ایشان را برعهده داشتند. در نهایت این خود استاد بود که تصمیمات اصلی و راهبردی را می گرفت.
او جدا از مباحث فنیِ یک هنرمند، هوش سرشاری در برندینگ هنری اش داشت حتی دهه ها پیش از آن که اصطلاحاتی چون برند هنری و یا مارکتینگ موسیقی رایج شود! از دلایل تمایزش نسبت به دیگر اساتید آواز ایرانی هم چون «ایرج و گلپا» هم همین مدیریت درست و منسجم برند بود و در نهایت به ایجاد کاریزما و ماندگاری «محمدرضا شجریان» انجامید. این در حالیست که دیگر اساتید آواز ایران نه تنها در برخی از مباحث هنری نسبت به استاد شجریان کم نداشتند بلکه در زمینه هایی نیز، سرآمد بودند.
شخصیت اصلی برَند هنری استاد شجریان در دسته بندی «12 کهن الگوی یا آرکی تایپ های شخصیت برند» مطابق با تعاریف «دانا یاSage» به شمار می آید. شخصی با ویژگی های این آرکی تایپ فیلسوف، قابل اعتماد، کارآمد، با اعتماد به نفس بالا، مشاور و معلم است. هدف اصلی او این است که از هوش، تجزیه و تحلیل برای درک و شناخت جهان استفاده کند. در این کهن الگو، افراد اعتبار و احترام خود را با نمایش هوش و ذکاوتشان به دست میآورند. که تمامی این ها با آنچه که از استاد شجریان در این سال ها دیدیم هم خوانی دارد.
برند ها می توانند آمیزه ای از چند آرکی تایپ باشند به ویژه برند های هنری که با رفتار انسانی دگرگونی های بسیاری خواهند داشت. از این رو شجریان با هوشمندی بسیار، حدود یک دهه پیش از درگذشتش با استفاده از شرایط سیاسی آن روزها، شخصیت برند «قهرمان یا Hero» را نیز به کارنامه هنری خود افزود. تا بخش اصلی تصویری که از او در خاطر جمعی ایرانیان می ماند آمیخته ای از برند های «دانا» و «قهرمان» باشد. پس از اضافه شدن برند قهرمان به روند هنری شجریان دیگر مانند گذشته لازم نبود حتماً کسی شنونده موسیقی او باشد تا سخن از بزرگیش بگوید. شجریان در نگاه طرفداران جدیدش بزرگ بود. چون یک قهرمان ملی به شمار می آمد.
سال ها انتقادات وارد شده به موسیقی ایرانی پیرامون نبود فرکانس های بم، نبود گوناگونی در رنگ صوتی سازهای ایرانی، ارکستراسیون ساده و… توسط بسیاری از فعالین این سبک موسیقی با تندی رو به رو می شد. پاسخ بسیاری از اهل فن ساده بود استناد به استاد شجریان و آثارش که یکی از نماد های اصلی سنت گراییِ موسیقی ایرانی به شمار می آمد.
اما وقتی استاد از ساز های ساخته خودش رو نمایی می کرد و در چرایی ساخت آن ها پاسخ هایی از جنس پذیرفتن انتقادات بالا می داد باید بار دیگر به هوش سرشارش در تغییر مسیر های نامحسوس و به هنگام ایمان می آوردیم. شجریان در هفتاد سالگی هم چنان فرزند زمانه خویش بود و با انعطاف به نیاز های روز می اندیشید. ساخت ساز های جدید توسط او که از نماد های اصول گرایی در موسیقی سنتی به شمار می آمد. پیامی دیگر داشت؛ این موسیقی نیاز به دگرگونی و نوآوری دارد و باید آن را پذیرفت! هم زمان بر خلاف آن چه در گذشته از او در خاطر جمعی بسیاری بود طرحی از آرکی تایپ «خلاق یا Creator» را نیز به برندینگ خود افزود که برجسته شدن آن، بستگی به چگونگی استفاده از این ادوات توسط آهنگسازان و نوازندگان ایرانی دارد.
ساخت ساز و رنگ آمیزی بهتر موسیقی ایرانی هدف پایانی او به نظر می رسید و قطعاً از برنامه های دراز مدت شجریان بود. در برهه ای که ایشان از این ساز ها رونمایی کرد حدود 10 سال از درگیریش با سرطان می گذشت. او می دانست زمان زیادی برای تثبیت این نوآوری ها ندارد و باید در آخرین اجرا هایش نسبت به نهادینه کردن آن ها بکوشد. اما اتفاقات غیر قابل پیش بینی آن دوران و مواضع او همه چیز را تحت تاثیر قرار داده بود اذهان عمومی بیشتر از هر چیزی تشنه نظرات سیاسی شجریان بود. با تمام برنامه ریزی هایی که پیرامون ساز ها و صدا های جدیدش داشت بستر ملتهب سیاسی آن دوران و پیشروی سرطان فرصت لازم برای دفاع درست از این ابداعات را به او نداد. تا در برندینگ شجریان آرکی تایپ «قهرمان» گوی پیشی را از آرکی تایپ «خلاق» بگیرد. هر چند او به درستی شرایط آن زمان را درک می کرد و می دانست کدام یک به جاودانگیش بیشترش می انجامد.
برند های «دانا» ماندگارند به ویژه وقتی با برند «قهرمان» آمیخته شوند از این رو شجریان یک اسم نامیرا برای برند کشور ایران به شمار می آید. اما دور اندیشی او پیرامون نامیرایی به این ها خلاصه نمی شود در واقع پروژه همایون شجریان که از سال های آغازین تولدش برای ادامه راه پدر به جریان افتاده بود؛ شجریان بزرگ را زنده تر از قبل نگه می دارد. محمدرضا و همایون شجریان هر دو باغ بان یک درخت هستند و جداکردن آن های از یک دیگر درست نیست. همایون می خواهد شاهزاده نجیبی برای نامیرایی خاندان شجریان باشد.
همایون شجریان با پشتیبانی چند دهه هنر و زندگی آموزی نزد پدر، در جوانی چندین برابر آن چه که باید پخته است. همایون نیز مانند محمدرضا شجریان شخصیت اصلی برند هنری خود را «دانا یا Sage» انتخاب کرده اما اکنون در کنار برند دانا با توجه به معصومیتی که به ذات از ظاهر او برداشت می شود و رویداد های پس از درگذشت استاد شجریان، طرحی از آرکی تایپ «معصوم یا Innocent» را نیز به برندینگ خود افزود. در سال های آینده به ویژه دوران بازنشستگی اش احتمالاً نقش های دیگری را هم بر طرح برند خود می افزاید.
زندگی هنری شجریان سرشار از نکات مدیریتی و هوشمندی در انتخاب بهترین گزینه هاست. اگر محل خاکسپاریش انتخاب او بوده، که شاهکار دور اندیشی اش به شمار می آید. اگر هم از روی اجبار کسانی بوده نه تنها دلیلی بر کمرنگ شدن نامش در روح جمعی ایرانیان نیست؛ بلکه روند اسطوره سازی برند شجریان را آسان تر می کند. فردوسی نیز مانند شجریان همزمان که نمادی از «دانایی» برای ملت ایران به شمار می آید برای آن چه که زنده نگه داشتن ادبیات پارسی خوانده می شود یک «قهرمان» ملی است. بی گمان آرمیدن در کنار بزرگترین برند فرهنگی هنری تاریخ ایران «فردوسی بزرگ» که بیشترین شباهت را با آرکی تایپ شجریان دارد. پایانی بی همتاست که ماندگاری شجریان را در هزاره های آینده بیشتر تضمین می کند.
تازه ترین های «ایران مجوز» را در اینستاگرام دنبال کنید.
[ فرزام توسلی – ناشر موسیقی ]